گنبدهای نمکی

elnaz1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
كلياتي در مورد گنبد هاي نمكي :

بطور کلي برجستگيهايي که توسط نمک به علت حرکات و بالا آمدن آن ايجاد مي‌گردد، گنبد نمکي (Saltdom )ناميده مي‌شود. بديهي است اشکال خارجي تمامي گنبدهاي نمکي يکسان و يک شکل نبوده و بستگي به سنگهاي پوششي آن و ميزان فشار دروني آن دارد. به عبارت ديگر گنبد نمکي عبارت است از ساختمان زمين ‌شناسي گنبدي شکلي که هسته آن از نمک تشکيل شده است. از نظر مکانيسم تغيير شکل ، تغيير شکل از نوع پلاستيکي است. حرکت اينگونه مواد پلاستيکي سبب ايجاد چين‌هاي دياپيري مي‌شود و به همين جهت از نظر زمين شناسي ساختماني نيز قابل مطالعه و بررسي است.

17531_1.jpg
الف‌) مقطع گنبد نمكي با هسته نمكي مشخص
ب) برش افقي از يك گنبد نمكي كه هسته و سنگ پوشش آن مشخص است .

ساخت‌هاي گنبدي در نتيجه نيروهاي قائم كه از پايين به بالا اثر مي كنند، تشكيل مي شوند. از مهمترين اين ساختار ها مي توان به گنبدهاي نمكي اشاره كرد.

اين گنبدها بر اثر ناپايداري ثقلي لايه هاي با چگالي كمتر(نمك يا ساير مواد تبخيري) كه توسط سنگهاي چگالتر پوشيده شده است، به وجود مي‌آيد. به دليل وجود مخازن نفتي، منابع سولفيدي پتاس، آهن و نمك داراي ارزش اقتصادي هستند.
17532_1.jpg




شكل 2: تشكيل گنبد نمكي با اعمال فشار از قسمت زيرين لايه نمك

 
آخرین ویرایش:

elnaz1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
اجزاي گنبدهاي نمکي

هر گنبد نمکي شامل يک هسته مرکزي است که از نمک تشکيل شده و بخشي که اطراف هسته مرکزي را احاطه مي‌کند و از سنگهاي رسوبي محلي تشکيل مي گردد كه معمولا از رسوبات نمکي هسته مرکزي جوانتر است .
در بيشتر گنبدهاي نمکي ، سطح فوقاني بوسيله طبقات رسوبي پوشيده شده و تشکيل پوششي را مي‌دهد که به آن پوش سنگ مي‌گويند. در بعضي از گنبدهاي نمکي ، ضخامت پوش سنگ به چند صد متر مي‌رسد و بعضي از گنبدهاي نمکي نيز فاقد پوش سنگ است. مثلا گنبد نمکي قم که در شمال ارتفاعات زنگار منطقه قم قرار دارد، فاقد پوش‌سنگ است. پوش سنگها معمولا از سنگهاي آهکي ، ژيپس و انيدريت تشکيل مي‌شود. در بعضي موارد پوش سنگ حاوي ذخايري از مواد گوگردي است.

17533_1.jpg
 
آخرین ویرایش:

elnaz1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
شکل گنبد نمکي :

از نظر جکسون و تالبوت (1986) ، ساختمانهاي نمکي ممکن است به صورت تاقديس نمکي (Salt anticlines) بالشهاي نمکي (Salt pillows) ، برجستگيهاي تيغه مانند نمکي (Saltridges) امواج نمکي (Salt Waves) ، استوکهاي نمکي (Salt stocks) و غيره باشد. شکل گنبد نمکي متغير است. ديواره بسياري از گنبدهاي نمکي داراي شيب زياد در حدود 80 تا 90 درجه به طرف خارج است. گنبدهاي نمکي متقارن ، کمياب و اغلب گنبدها نامتقارن و شيب ديواره‌ها در جهت مختلف متفاوت است. مقطع بيشتر گنبدهاي نمکي نزديک به دايره و در بعضي از گنبدها بيضي شکل است. گسترش افقي گنبدها بسيار متغير و اغلب چندين کيلومتر است.
در زير اشكال متنوعي از گنبد نمكي تصوير شده است :

17534_1.jpg

17534_2.jpg
 
آخرین ویرایش:

elnaz1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
اجزاي گنبدهاي نمکي

هر گنبد نمکي شامل يک هسته مرکزي است که از نمک تشکيل شده و بخشي که اطراف هسته مرکزي را احاطه مي‌کند و از سنگهاي رسوبي محلي تشکيل مي گردد كه معمولا از رسوبات نمکي هسته مرکزي جوانتر است .
در بيشتر گنبدهاي نمکي ، سطح فوقاني بوسيله طبقات رسوبي پوشيده شده و تشکيل پوششي را مي‌دهد که به آن پوش سنگ مي‌گويند. در بعضي از گنبدهاي نمکي ، ضخامت پوش سنگ به چند صد متر مي‌رسد و بعضي از گنبدهاي نمکي نيز فاقد پوش سنگ است. مثلا گنبد نمکي قم که در شمال ارتفاعات زنگار منطقه قم قرار دارد، فاقد پوش‌سنگ است. پوش سنگها معمولا از سنگهاي آهکي ، ژيپس و انيدريت تشکيل مي‌شود. در بعضي موارد پوش سنگ حاوي ذخايري از مواد گوگردي است
17536_1.jpg


شكل6: مدل حركت نمك به سمت لايه هاي بالايي رفتار دياپيري گنبدها تنها به گنبدي شدن ختم نميگردد يعني دياپيريسم صرفاً بمعني گنبدي شدن رسوبات تبخيري نيست بلكه دياپيريسم در واقع يك مكانيسم حركتي چرخشي خلاف نيروي ثقل است. بعبارت ديگر حالات مختلف شكل‌پذيري بسترهاي نمكي ميتواند زاييده عملكرد دياپيريسم باشد در صورتيكه جريانهاي تكتونيكي اعمال شده را يكسو نماييم يعني فرض كنيم بر حوزه تبخيري فقط در يك جهت نيرو وارد ميشود در آنصورت بهنگام عمل دياپيريسم حوزه ميل دارد در جهت ديگر فرار نمايد، لذا در آخر بصورت صفحات كشيده شده و يا بصورت تزريقهاي نمكي، آپوفيزهاي نمكي، سوزنهاي نمكي و غيره در سطح زمين تظاهر كند.
 
آخرین ویرایش:

elnaz1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
شرايط فيزيكوشيميايي در تشكيل دياپيرهاي نمكي:

عواملي كه در انعقاد هسته دياپيريسم دخالت دارند متعددند و اصولاً شرايط فيزيكي و ترموديناميكي حاكم بر حوزه‌هاي نمكي شامل نقطه ذوب، انجماد، چگالي، تغييرات فشار، حرارت در شكل گيري و حركت دياپيريسم موثر هستند.
چگالي نمك: تغييرات چگالي از يك نمك به نمك ديگر مثلاً از قطب كلروره بطرف قطب سولفاته و يا كربناته و غيره كاملاً در پديده‌ها لوكنيزه موثر ميباشند.
حرارت در اثر فرونشستن و انباشتگي (Loading) رسوبات رويي در عمق افزايش يافته و نمك بعلت بالا بودن ظرفيت حرارتي ويژه و ضريب انتقال حرارتي پايين ميتواند در كنسرو كردن حرارت نقش بسزايي داشته باشد بنحوي كه مواد چسبنده رسي بصورت قطعات پخته آجر مانند ديواره‌هاي حفاظتي براي گنبدهاي نمكي خواهند بود. حرارت بطور كلي در جريان پروسه دياپيريسم در استوكهاي نمكي متمركز ميگردد.

حوزه‌هاي تبخيري با داشتن مقاديري آب بصورت يك الكتروليت فعال عمل منيمايند كه در شرايط داغ باعث تفكيك يونهاي –Cl و –F و Br گرديده و در اثر وجود كاتيونهاي آهن و سيليس تمايل زيادي به جذب عناصر شديداً الكترونگاتيف از خود نشان مي‌دهند و اين جذب بطرف قطبهاي بشدت الكتروپوزيتيف بسيار سريع صورت مي‌گيرد. در شرايط دياژنز آب بسيار زيادي در حوزه‌هاي تبخيري نمكي وجود دارد و نمك اساساً تمايلي به انعقاد و تشكيل هسته را ندارد و زمانيكه ميزان آب حوضه رسوبي در نتيجه بالارفتن دما و فشردگي رسوبات و عمل اين*****اسيون كاهش مي‌يابد جريانهاي الكتروليتي ، قطبي ميگردند. يعني محيطهاي الكتروليتي بسمت قطبهاي ولكانيكي جذب ميگردند و يك مكانيسم چرخشي در محلولهاي نمكي و داغ بوجود مي‌آيد.
اعمال درجه حرارت بر حوزه‌هاي تبخيري بر دو گونه است يكي حرارت حاصل از انباشتگي رسوب، ديگري حرارت حاصل از عمل نيروهاي فشاري ـ مماسي كه در هسته مركزي دياپير نمكي كنسرو ميشود. و چرخشي شبيه جريانهاي جابجايي را بوجود مي‌آورد و برخلاف تصور اساساً نمك در جهت خلاف نيروي ثقل حركت نميكند ولي در شرايط مايع (Liquid stae) ميتواند با استفاده از كاپيلاريته رسها در جهت خلاف نيروي ثقل بطرف بالا صعود نمايد.

خاصيت روانگري (Viscosity) . در اكثريت قريب باتفاق گنبدهاي نمكي انواع رسها و مواد آرژيلي در ساختار گنبد دخالت دارند كه باعث بالا رفتن ميزان چسبندگي تا ميزان 35 الي 42 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع بوده و از طرفي مواد كربناته و نمكها فاقد روانگري هستند و بوسيله سيماني از مواد رسي محصور ميگردند.

فشار و حرارت

در اثر افزايش وزن رسوبات فوقاني گاهي بضخامت بيش از 10 هزار متر و فشردگي آنها باعث تغييرات درجه حرارت و در نتيجه اعمال نيروهاي زمين ساختي و تنشهاي فشاري ـ مماسي و تغييرات حرارتي مي شود كه موجب ذوب مجدد و تبلور دوباره و3 تغيير آرايش كانيهاي سنگ و دگرگوني رسوبات قديمي و جوان ميگردد . ايجاد حرارت و تمركز آن در هسته مركزي دياپير باعث تغيير فازهاي سه گانه در عبور جسم از حالت جامد به حالت مايع و بخار مي گردد . با تغييرات ديفرانسيلي فشار نيز بعلت خميري بودن مواد همراه نمك در اثر اعمال فشارهاي نامتعادل رسوبات رويي، تغيير شكلهاي گوناگون بوجود مي‌آيد.


منشا گنبدهاي نمکي

در نقاطي که گنبدهاي نمکي يافت مي‌شود، اغلب در زيرزمين لايه‌هاي ضخيمي از نمک موجود مي باشد که به لايه‌هاي تغذيه کننده گنبد نمک موسوم است. ضخامت اين لايه‌هاي نمک متفاوت و در موارد استثنايي از هزار متر بيشتر است. به نظر نتلتن (Nettelton) اگر در بالاي يک طبقه نمک اصلي ، تاقديسي با شيب بسيار ملايم وجود داشته باشد حرکت نمک به طرف بالا شروع مي‌شود و نمک از لايه‌هاي تغذيه کننده بيرون کشيده مي‌شود. عاقبت نمک، در طبقات نمکدار مجاور ممکن است به اندازه‌اي نازک و فشرده شود که افزايش بيشتر نمک غيرممکن گردد. نازک شدن طبقات نمکدار موجب فرو نشستن طبقات رويي آنها و ايجاد شيب به طرف خارج از گنبد مي‌شود.
ضخامت لايه‌هاي تغذيه کننده نمک متفاوت است و يکي از راههايي که براي تعيين ضخامت اين لايه‌ها بکار مي‌رود، تعيين گودي ناوديس‌هاي کناري گنبدهاي نمک است.
مراحل تشکيل گنبد نمکي
• تشکيل طبقات با شيب ملايم.
• تشکيل تاقديس ساده گنبدي شکل.
• تشکيل گنبد نمکي حقيقي. (1)

تشكيل گنبدهاي نمكي را مي توان به صورت ديگري نيز توضيح داد :

مراحل تشكيل ساختمان گنبد نمكي:

1) پوشيده شدن لايه هاي نسبتا ضخيم نمك به وسيله يك يا چند لايه رسوبي
2) تشكيل طبقات با يك شيب ملايم
3) ايجاد تاقديس ساده گنبدي شكل همراه با شكستگي ها و گسلها
4) نفوذ نمك به داخل شكستگيها و تشكيل گنبد.

منشا تشكيل گنبدهاي نمكي:

در اين مورد نظرات متفاوتي وجود دارد كه ار آن جمله:
الف - عده‌اي عقيده دارند كه نيروهاي تكتونيكي عامل اصلي حركت گنبدهاي نمكي است و دليل آنرا وجود رابطه تقارني بين محور چين خوردگي‌ها و گنبدهاي نمكي مي دانند.
ب- برخي معتقدند گنبدهاي نمكي مستقل از نيروهاي تكتونيكي شكل گرفته و علت آنرا اختلاف چگالي بين نمك و رسوبات اطراف آن مي‌دانند.

ج- عده‌اي علت اصلي نمك را حركت رو به پايين رسوبات پيرامون توده سنگ مي دانند. يعني به نظر آنها اصولا نمك هيچ حركتي ندارد

17538_1.jpg
 

elnaz1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشکال مختلف گنبدهاي نمکي (Salt dom) يا (Diapiricfolds)

• گنبدهاي نمکي متقارن :

کمياب تر بوده و شيب آنها در طرفين تقريبا مساوي است.
• گنبدهاي نمکي نامتقارن :
اين گنبدها فراوان تر بوده و شيب دامنه اطراف آن نامساوي است. شکل کلي مقطع عرضي گنبدهاي نمکي بيشتر دايره و در برخي از آنها بيضي شکل است و گسترش آن در روي زمين از 500 متر تا 8 کيلومتر (در آمريکا) و در شمال شرقي درياي خزر بين 5 تا 12 کيلومتر گزارش شده است.
پديده‌هاي مؤيد جريان و شکل پذيري نمک در گنبدهاي نمکي
• حرکت نمک به صورت يخچال در اطراف گنبد.
• انحنا و گنبدي شکل شدن طبقات روي نمک در گنبدهايي که نمک آنها هنوز به سطح زمين نرسيده اند.
• وجود کلاهک (Cap rock) در روي گنبدهاي نمکي.
تاثير گنبدهاي نمكي از نظر زيست محيطي

يكي از مهمترين محدوديت‏هاي منابع آبهاي سطحي در ايران مشكل شور شدن بر اثر عوامل مختلف طبيعي است . از جمله عوامل طبيعي كه باعث پايين آمدن كيفيت آبهاي سطحي مي‏شود سازندهاي زمين شناسي شوره ، مخصوصاً گنبدهاي نمكي ، است .(2) لذا در استان هايي از كشور كه رخنموني از گنبد هاي نمكي وجود دارد و آبهاي سطحي نيز از مجاورت اين سازندها عبور مي كند با تغيير در كيفيت آب رودخانه مواجه هستيم .از جمله مهمترين استان هايي كه گنبد هاي نمكي به تعداد فراوان در آنها يافت شده استان هاي فارس ، هرمزگان ، خوزستان و سمنان است كه بيشترين گنبدهاي نمكي ايران را در خود جاي داده اند . رودخانه شور دهرم از جملة مهمترين منابع آبهاي سطحي در استان فارس است كه از زير حوضه‏هاي رودخانه" مند" مي باشد كه جزيي از حوضة آبريز خليج فارس و درياي عمان محسوب مي‏شود . با توجه به همبستگي بين طول آبراهه‏هاي با رتبه‏هاي مختلف از تشكيلات تبخيري شور گچساران با ميزان شوري رودخانه(در حدود 3 تا 9 درصد )شوري زير حوضه‏هاي پايين دست رودخانه شور دهرم مربوط به اين تشكيلات است . شعبه اصلي رودخانه با رتبه 6 از ميان گنبد نمكي دهرود عبور مي‏نمايد پس از آن رودخانه فصلي" كنار سياه" با عبور از گنبد نمكي كنار سياه به آن مي‏پيوندد و در نهايت شاخة خوراب كه گنبد نمكي خوراب در انتهاي آن واقع شده ، با عبور از اين گنبد نمكي به شعبه اصلي رودخانه مي‏پيوندد . در مجموع در حدود 95 درصد از شوري رودخانه از گنبدهاي نمكي سه گانه ذكر شده تأمين مي‏شود و به همراه سازندهاي تبخيري شور و چشمه‏هاي شوري كه خود از گنبدهاي نمكي سرچشمه مي‏گيرند بطور متوسط سالانه در حدود 170000 تن املاح كه بيش از 70 درصد آن را نمك تشكيل مي‏دهد وارد رودخانه ميشود و باعث غير قابل مصرف شدن آب آن چه از جهت شرب و چه از جهت كشاورزي مي‏شود . در صورت تغيير مسير بخشي از رودخانه كه از گنبد نمكي دهرود عبور مي‏نمايد و جلوگيري از ورود چشمه‏هاي شور به آن ، تا حدود زيادي از شدت شوري رودخانه كاسته مي‏شود . به نحوي كه بتوان در فصل زمستان از آب آن جهت مصرف كشاورزي بطور محدود استفاده گردد

در جنوب ايران در قسمتي از كوههاي زاگرس و خليج فارس در حدود دويست بيرون زدگي نمكي وجود دارد. 23 درصد جنوب مركزي ايران تشكيلات كارستي رخنمون دارند و در استان فارس اين تشكيلات، لايه هاي آبدار كارستي با كيفيت خوبي را تشكيل ميدهند و عموماً هدايت الكتريكي چاهها و چشمه هايي كه از اين تشكيلات تخليه مي گردند كمتر از 500 ميكروموس بر سانتيمتر ميباشد. در بعضي از مناطق فارس رخنمون گنبد نمكي در مجاورت تشكيلات كارستي، باعث كاهش كيفيت آب هاي كارستي شده است .

گنبد نمكي داراب باعث كاهش كيفيت در بعضي چشمه هاي كارستي شده و كيفيت قسمت سطحي آبهاي زيرزميني دشت مجاور را كاهش داده بطوريكه دشت، شوره زار شده است ولي اثر آن بر روي كاهش كيفيت چشمه، زياد نيست بطوريكه چشمه ميتواند مورد استفاده كشاورزي قرار گيرد .

در يك مطالعه محلي در مورد گنبد نمکي سروستان جهت کاهش اثرات مخرب گنبد نمکي بر آبهاي زيرزميني دشت راه‌حلهايي پيشنهاد گرديده است . که از آن جمله مي‌توان پمپاژ آبهاي کارستي منطقه قبل از آلوده شدن، ايجاد قنات در مجاورت گنبد نمکي و زهکشي کردن آبهاي شور و آلوده و جلوگيري از ورود آنها به دشت منطقه مورد نظر ، ايجاد حوضچه‌هاي تبخير در اطراف گنبد و هدايت آبهاي شور به درون آنها را نام برد.(3) كه البته برخي از اين راه حل ها را مي توان جهت كاهش تاثير گنبد هاي نمكي مناطق ديگر بر روي آب هاي سطحي آن مناطق در نظر گرفت .

از جمله موارد ديگر مي توان به رودخانه دالكي در استان بوشهر اشاره كرد . منشاء آلودگي رودخانه دالكي ميتواند عوامل متعددي از جملهتشكيلات زمينشناسي شور، تزريق آبهاي شور زيرزميني (مثل آبهاي فسيلي)، تزريق نمك به صورت دياپيريسم و.... باشد. حوضه رودخانه دالكي كه يكي از زير حوضههاي رودخانه حله در جنوب غربي ايران محسوبميشود كه از نظر محدوده سياسي، دو استان فارس و بوشهر را در بردارد.
يكي از موارد تشكيل رودخانه هاي شور كه ارتباط مستقيم با شكل گيري گنبد نمكي دارد ،جريان هاي آبي است كه از تجمع آب در گود شدگي بوجود آمده در حاشيه گنبد ايجاد مي گردد . از جمله گود شدگي هاي حاشيه گنبد كه در اثر بالا آمدن نمك ايجاد مي گردد مي توان به رودخانه ايجاد شده در سازند گچساران در اثر رخنمون قسمتي از گنبد هاي نمكي هرمز اشاره كرد كه در شكل زير به طور واضح قابل مشاهده است .

17540_1.jpg
 

elnaz1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
اهميت گنبد هاي نمكي:

اهميت اقتصادي ساختمان گنبدهاي نمکي

نفتگيرهاي گنبد نمكي (Salt dom traps)

نمک در گنبدهاي نمکي ، ابتدا به صورت لايه‌هاي رسوبي بوده‌اند که در حوضه‌هاي مختلف به سن پرکامبرين - کامبرين (مثلا حوضه زاگرس ايران) تا دوران سنوزوييک (حوضه زاگرس ، ايران مرکزي ) وجود داشته‌اند. وزن مخصوص نمک از ديگر سنگهاي رسوبي کمتر و خاصيت شکل پذيري (Plasticity) آن بيشتر است. چنانچه نمک در زير طبقات ضخيم قرار گيرد، بعلت حرارت زمين گرمايي و فشار ناشي از وزن طبقات به حال نيمه سيال در مي‌آيد و چون وزن مخصوصش از سنگهاي فوقاني کمتر است، از نقاط ضعف لايه‌هاي بالايي که معمولا قله تاقديسها و يا سطوح گسلي است، نفوذ نموده و به طرف سطح زمين حرکت مي‌کند. هنگامي که توده نمک به صورت ستون استوانه‌اي شکل درآمد، اختلاف فشار استاتيک در ستوني که نمک در آن قسمت قرار دارد و قسمتهاي مجاور آن بيشتر شده و به حرکت توده نمک شتاب بيشتر مي‌دهد. نفتگيرهاي گنبد نمکي نسبت به ساير انواع نفتگيرهاي ساختماني وضع پيچيده تري داشته و بعلت مکانيسم تشکيل آن که شکافتن طبقات فوقاني را در پي دارد، با گسلهاي متعدد همراه است.

ميادين مهم نفت و گاز در نفتگيرهاي گنبدهاي نمکي

• نفتگيرهاي آمريکا.
• نفتگيرهاي اروپا.
• گنبدهاي نمکي ايران.
• حوضه رسوبي زاگرس (خليج فارس)
• گنبدهاي نمکي جنوب سمنان (کوير مرکزي)

انواع نفتگيرهاي حاصل از گنبدهاي نمکي
نفتگير کلاهک گنبد نمکي
در بالاي ستون نمک ، کلاهک برشي از خرده سنگهاي سختي که توسط نمک از طبقات جدا شده ، تشکيل مي‌شود. اين برش((Beresh اگر در شرايط مناسب قرار گيرد مي‌تواند محل تجمع نفت و گاز گردد. بديهي است در اين نوع، نفتگير گنبد نمکي هنوز در سطح زمين ظاهر نشده است.

نفتگيرهاي دامنه‌اي گنبد نمکي

گنبد نمکي از شروع حرکت ، طبقات فوقاني را خم نموده و سپس آنها را شکسته و شيبي در خلاف جهت حرکت ستون نمک به آنها مي‌دهد. اين لايه‌هاي شيب دار در فراشيب به ستون نمک که نفوذ ناپذير است ختم مي‌شوند. اگر اين لايه‌ها داراي توالي مناسبي از سنگ مخزن و سنگ پوششي بوده و نفت نيز در منطقه توليد شده باشد، ممکن است نفت بطور قابل توجهي در دامنه گنبد نمکي تشکيل شود.


نفتگير فوق کلاهک (Super Car trap)

اگر گنبد نمکي به سطح زمين برسد ممکن است باعث انحنا طبقات فوقاني شده و نفتگيرهاي تاقديسي گنبدي شکلي را ايجاد نمايد که مي‌تواند در رده نفتگيرهاي تاقديسي هم قرار گيرد. ميدان نفتي دمام در عربستان سعودي نمونه‌اي از اين نوع نفتگير است. در شكل هاي زير چگونگي ذخيره نفت و گاز در گنبد هاي نمكي به تصوير كشيده شده است .


17542_1.jpg
شكل9: ذخاير همراه با برخي از گنبدهاي نمكي ذخيره¬سازي گاز در گنبدهاي نمكي

با وجود فضاهاي حفره¬اي در گنبدهاي نمكي، مي¬توان گاز طبيعي را در آنها ذخيره كرد. پس از حفر چاه در گنبد نمكي و حل نمك از طريق تزريق آب در آن و سپس تخليه آب نمك، فضاي لازم براي ذخيره سازي گاز را مي¬توان ايجاد نمود. براي اين امر، اولاً بايستي لايه نمكي ضخامت كافي داشته و در عمق مناسب قرار گرفته باشد؛ ثانيا آب کافي براي حل نمك در دسترس باشد(
 

elnaz1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونگي تشكيل مخازن نفت و گاز ايران :

حركات نمكي سازند هرمز كه از فاز كوهزايي كيمرين پيشين شروع ميشود در تشكيل ساختمانهاي بزرگ د رحوزه رسوبي خليج فارس نقش مهمي را در تشكيل ذخاير بزرگ نفتي و گازي بازي ميكند. قبل از حركات كوهزايي آلپين پسين اين ساختمانها در نوااحي خليج فارس بوجود آمده و در اثر فشار زياد رسوبات روي طبقات سنگ مادر قسمت عميق‌تر حوزه رسوبي باعث تشكيل نفت و گاز گرديد و بطرف گنبدها و طاقديسهاي زير زميني تشكيل شده بوسيله حركات نمكي (Pillowstructure) مهاجرت اوليه نموده و خلل و فرج اوليه سنگ را اشغال كرده و باعث حفظ اين خلل و فرج گرديده است و تشكيل بزرگترين ذخيره‌ها نفتي و گازي دنيا شده است( مهاجر1369)

بدليل رسوب گذاري مداوم و فرورفتگي تدريجي حوزه رسوبي خليج فارس ، رسوبات ضخيم بيش از نه هزار متر از دوران اول تا آخر دوران سوم در قسمت عميق حوزه يعني در لرستان و خوزستان و بندرعباس بر روي هم انباشته شده است.
نقشه هم ضخامت دوره‌هاي مختلف زمين شناسي از پرمين تا ميوسن در اين منطقه بزرگ حوزه خليج فارس مؤيد حركات نمكي و تشكيل ساختمانهاي بزرگ زير زميني براي ذخيره سازي هيدروكربن است و در قسمت پلاتفورم عربستان كمترين ضخامت رسوبات را نشان ميدهد.

حركات نمكي سازند هرمز كه از كيمرين شروع شد باعث بالا آمدگي بعضي نواحي بخصوص در ناحيه قطر ـ كنگان شده كه كمترين ضخامت كرتاسه در نقشه هم ضخامت را نشان مي‌دهد كه به دليل بالا آمدگي ناحيه و باحتمال زياد در اثر حركات نمكي و حركات قاره‌اي بوده است.

مهاجرت اوليه گاز از قسمت عميق حوزه بطرف ساختمانهاي بوجود آمده در پرمين سنگ آهكي ودولوميتي سازند دالان را از گاز اشباع نموده و بزرگترين ذخاير گازي روي زمين را بوجود آورده است ( مثل ميدان‌هاي گازي قطر- پارس و كنگان و نار) مهاجرت اوليه نفت از قسمت عميق حوزه رسوبي در شمال پلاتفرم عربستان بطرف طاقديسهاي كم شيب و بزرگ كه در اثر حركات قاره‌اي و بخصوص حركات نمكي بوجود آمده‌اند حركت نموده و خلل و فرج سنگ‌هاي ماسه‌اي كرتاسه در" زبير" و" بورگان" و سنگ آهكي و دولوميتي ژوراسيك بالا را در عربستان اشباع نموده و بزرگترين ذخاير نفتي زمين را بوجود آورده است.
پس از حركات كوهزايي و بوجود آمدن طاقديسهاي زيادي در رشته جبال زاگرس بعضي از آنها مانند طاقديس كبير كوه با بيش از 2500 كيلومتر مربع وسعت بعلت مهاجرت اوليه هيدروكربن، بيشتر گازهاي موجود در قسمت عميق حوزه رسوبي را به طرف طاقديس‌هاي بالشي ناحيه مهاجرت داده و خلل و فرج سنگ مخزن آهكي و دولوميتي پرمين را در طاقديسهاي اوليه ناحيه كنگان – قطر پر نموده است. پس از حركات كوهزايي آلپين و بوجود آمدن طاقديسهاي بزرگي مثل كبير كوه، هيدروكربني باقي نمانده كه در اثر مهاجرت ثانويه ، طاقديسهاي مزبور را تغذيه نمايد.

ليس (1950) جزو اولين كسي بود كه زمين شناسي و تكتونيك و توليد زياد و ذخيره عظيم بزرگ سنكلينال خليج فارس را برشته تحرير در آورد. زمين شناسان ديگري بعد از ليس مقالات و اطلاعات با ارزشي ارايه نمودند بخصوص دانينگتن (1967) ، ن. اي. فالكن (1967) جي. اشتوكلين ، موريس ، كامن كي و ز. ر بيدون (1974) اطلاعات و مقالات جالبي درباره زمين ‌شناسي و مخازن اين منطقه وسيع انتشار داده‌اند و در حل مسايل زمين شناسي و اكتشافات هيدروكربن اين منطقه نقش بزرگي داشته‌اند. پس از آن تاريخ تا به حال اطلاعات ذيقيمتي در اثر اكتشافات حفاري و زمين شناسي كه در كشورهاي اطراف خليج فارس انجام گرفته بدست آمده است. كه ميتوان نقشه منحني‌هاي هم ضخامت دوره‌هاي مختلف را با توجه به اطلاعات بدست آمده تجديد نظر و ترسيم نمود.
 

elnaz1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
گسل هاي مرتبط با رخنمون گنبد هاي نمكي :

گسل‌هاي زاگرس :

گسل كازرون : گسل شمالي - جنوبي كازرون در 15 كيلومتري باختر اين شهرستان قرار دارد. طول آن 450 كيلومتر برآورد شده و گسلي است پي‌سنگي و قديمي كه ضمن كنترل مرز باختري حوضة نمكي هرمز، بر رسوبات زاگرس نيز اثرگذار بوده به گونه‌اي كه ساختارهاي زاگرس را با جهت راستگرد خميده و جابه‎جا كرده است. در استان فارس، اين خمش بسيار چشم‎گير است.
شواهد نشان مي‎دهد كه گسل كازرون با روند به تقريب شمالي – جنوبي و يا شمال شمال باختري – جنوب جنوب خاوري داراي حركت راستگرد جزيي است. براي نمونه روندهاي زمين‌ساختي، در شمال خليج فارس نشان مي‌دهد كه خط مرزي سكوي عربستان و واحد زاگرس به وسيلة اين گسل در جهت راستگرد جابه‎جا شده است. به ظاهر اين گسل مرز باختري گسترش حوضة تبخيري پركامبرين پسين – كامبرين ايران را تشكيل مي‌دهد و در طول آن دو گنبد نمكي رخنمون دارد.( اسفندياري و برزگر، 1358)
نبود داده‎هاي ريزلرزه‎اي و كمبود كانون زلزله نشانگر عدم فعاليت جديد اين گسل است، اما زمين‎زلزله‌هاي ژانويه 1967 و اكتبر 1971 در بخش جنوبي گسل كازرون، نشانگر فعاليت بخشي از گسل كازرون در دورة كواترنري است بربريان، b 1976.

گسل دنا (دينار) : گسل دنا با راستاي شمال شمال باختري و شيب به سمت خاور شمال خاوري يكي از گسل‌هاي اصلي زاگرس است كه بيش از يكصد كيلومتر طول دارد و طرفين خود را به دو بخش با ويژگي‎هاي زمين‎ساختي، لرزه‎زمين‎ساختي و ريخت‎شناسي متفاوت تقسيم كرده است.
در نقشة ژيوفيزيك هوايي، ژرفاي پي‌سنگ مغناطيسي در بخش باختري گسل دنا حدود ده هزار متر و در بخش خاوري آن، بين 1 تا 5 هزار متر زير سطح درياست. بدين‎سان نتيجه شده است كه بخش خاوري اين گسل، به همراه پي‌سنگ، به صورت فرابوم بالا آمده است.
گسل دنا، يكي از شكستگي‎هاي اصلي در پي سنگ پركامبرين زاگرس است كه با فعاليت‌هاي بعدي خود، در مواردي بر رسوبات زاگرس تأثير گذاشته است. بدين‎سان كه رسوبات زاگرس را در مناطقي قطع و در مناطقي باعث پيچش و تغيير راستاي اين رسوبات و ساختار‌هاي آنها شده است.اطلاعات ژيوفيزيك هوايي مغناطيسي بخش جنوبي گسل دنا را به صورت دو شاخه نشان مي‌دهد. يكي از شاخه‌ها به طرف جنوب مي‎رود و در امتداد خط كازرون قرار مي‌گيرد، شاخه ديگر به سوي جنوب شرق و شيراز مي‌رود. زون گسلي دنا در انتهاي شمالي خود يعني جايي كه به گسل بزرگ زاگرس نزديك مي‌شود نيز شاخه شاخه مي‎شود و به سمت شمال باختر متمايل مي‎شود. در ضمن اطلاعات ژيوفيزيكي گسل مهم ديگري را در امتداد شمالي گسل دنا نشان مي‎دهد كه تا درياي خزر ادامه دارد.با بررسي‎ نقشه‎هاي زمين‎شناسي، عكس هوايي و تصويرهاي ماهواره‎اي چنين به نظر مي‎رسد كه گسلة دنا افزون بر جنبش فشاري، داراي جنبش راستالغز از گونة راستبر مهمي نيز است. اين جنبش، سبب پيچش و كشش پوزة رشتة شمالي كوه دنا شده و احتمال مي‎رود كوه هزاردره و چرو ادامة جابه‎جا شدگي كوه دنا به صورت راستبر باشد.از ويژگي‎هاي مهم زمين‎شناسي گسل دنا، بيرون‎زدگي شماري گنبد نمكي در درازاي آن است. در مسير اين گسل، در بخش باختري كوه دنا، سازندهاي زاگون و لالون (كامبرين) بر روي سنگ‎هاي كرتاسه رانده شده‎اند (ستوده‎نيا، 1975). در گسترة شمال كوه دنا، در دامنة باختري كوه دره‎بادامي و كوه كمانه سنگ‎هاي كرتاسه بر روي دشت و يا سازند بختياري (پليوسن) رانده شده‎اند (بربريان و قرشي، 1365).

گسل ميناب : در ناحية ميناب دو واحد زمين‌ساختي – رسوبي زاگرس و مكران در مجاورت يكديگر قرار مي‌گيرند. مرز جدايي اين دو واحد، منطبق بر گسلي است كه به نام رسوبات فليشي اوليگوسن – ميوسن پاكستان، «گسل زنــدان» ناميده شده است. ولي، امروزه از آن به عنــوان گسل ميناب ياد مي‌شود.
در زير نمايي از گسل ميناب و گنبد هاي نمكي اطراف آن به تصوير كشيده شده است .


گسل ميناب، كه بخشي از خط اورال – عمان – ماداگاسكار (فورون، 1941) مي‌باشد، يك گسل امتداد لغز راستگرد است كه مرز بين صفحة قاره‌اي زاگرس و پوستة اقيانوسي عمان را تشكيل مي‌دهد كه اثر آن را در طول 300 كيلومتر مي‎توان دنبال كرد.
با توجه به داده‌هاي زمين‌شناسي، تفسير عكس‌هاي هوايي، داده‌هاي لرزه‌شناسي، باور بر آن است كه زون گسلي ميناب، امتداد لغز است و بلوك خاوري آن به سوي جنوب حركت كرده است.

به عقيدة فالكن (1967)، حركت افقي راستگرد به احتمال در كرتاسة پسين – ترشيري پيشين صورت گرفته است. اما، وجود گنبدهاي نمكي در زاگرس و خليج فارس و نبود آنها در ناحية مكران، سبب شده تا بعضي از زمين‌شناسان، سن اين گسل را 500 ميليون سال بدانند.

لازم به ياد‌آوري است كه در حال حاضر، حركت در طول اين گسل از نوع رورانده است و از اوايل كواترنري حركت امتداد لغز نداشته است. (قرشي، 13639

گسل اردَل : گسل اردَل با درازاي حدود 150 كيلومتر، شيب به سمت شمال خاوري و راستاي باختري – جنوب خاوري، به موازات راندگي زاگرس در گسترة اردَل – ناغان قرار دارد. سازوكار اين گسل فشاري بوده در مسير آن سازندهاي پاليوزوييك همراه با گروه كرتاسة بنگستان (از شمال خاوري) بر روي دشت و سنگ‎هاي كرتاسه (در جنوب باختري) رانده شده‎اند. در شمال باختري اردَل در درازاي گسل اردَل، چند گنبد نمكي بيرون‎زدگي دارد.

كانون مهلرزه‎اي زمين‎لرزه‎هاي سال 1666، 1880، 1922، 1985 و 1977 ميلادي در راستاي گسل اردَل قرار دارند ولي همبستگي اين زمين‎لرزه‎ها با جنبش گسل اردَل روشن نيست. بررسي گسل اردَل در زمان رويداد زمين‎لرزه‎هاي سال 1977 ميلادي ناغان هيچگونه جنبشي را در راستاي آن نشان نداده است بربريان و نبوي، 1977
17554_1.jpg
 
بالا