برای تهیه یک نقشه و یا تحلیل زمین شناسی و ساختاری یک منطقه باید مشخصات و موقعیت ساختارهای صفحه ای و خطی آن منطقه برداشت شود. زمین شناسان نمی توانند بدون دانستن چگونگی استفاده از کمپاس برای بدست آوردن اطلاعات ساختاری و تشخیص مرز واحد های ساختاری، یک نقشه مفید تولید کرده و یا اطلاعات مفید بدست آورند. بنابراین ما نیاز داریم که چگونگی اندازه گیری ساختار های خطی و صفحه ای را برای تمام انواع ساختمان ها مثل عناصر رسوبی و ساختمانی و مرز های سنگ چینه ای نقشه ها، بدانیم. یک کمپاس دارای کارآیی های فراوانی است که تعدادی از مهمترین این کاربردها در زیر توضیح داده می شود:
تعاریف:
وضعیت ساختارهای خطی و صفحه ای دارای دو مشخصه اصلی است: راستا و میل. “راستا” زاویه افقی بین یک خط و راستای مشخص است ( شمال یا جنوب ). یک “خط” یا تصویر افقی یک ساختار خطی شیبدار است یا یک خط افقی روی یک صفحه شیبدار.
میل: یک مشخصه عددی است یعنی فقط یک عدد است ( مثل ۰۴۵o یا N45oE). زاویه میل به عبارت دیگر زاویه قائم بین ساختار خطی یا صفحه ای و سطح افق است. به صورت قرار دادی زوایه میل را از افق به سمت پایین حساب می کنند یعنی ما زاویه یک ساختار نسبت به افق را به سمت پایین حساب می کنیم نه بالا، خصوصا وقتی که داده ها را بر روی نیمکره پایینی شبکه استریونت وارد می کنیم ( بلورشناسان از نیمکره بالایی نیز برای بلور ها استفاده می کنند). میل یک بردار است یعنی دارای دو مولفه می باشد: یک مقدارمیل (زاویه زیر سطح افق)و یک سمت میل(جهتی که ساختار صفحه ای به آن طرف شیب دارد مثل ۳۰o NW ) این در وضعیت عمومی است و دو مولفه یعنی راستا و میل در عناصر خطی و صفحه ای معانی متفاوتی پیدا می کنند. برای ساختار های صفحه ای مانند لایه بندی ) مرز های لایه ها )، گسل، فولیاسیون و عناصر صفحه ای، روند و میل به امتداد و شیب تبدیل می شوند که امتداد یک کمیت عددی و شیب یک کمیت برداری است.
امتداد: موقعیت یک خط افقی بر روی صفحه حاوی آن است. چون امتداد راستای یک خط افقی است می توان راستای هر یک از دو سمت آن را قرائت کرد. بنابراین ۰۰۰o و ۱۸۰oامتداد های مشابه هستند.
شیب: تمایل یک صفحه شیبدار است. برای ساختار های خطی مانند یک خط لولا، محور یا خطوارگی، ما از روند (trend) و میل (plunge) برای نشان دادن راستا و شیب استفاده می کنیم. شایان ذکر است که صفحات افقی فاقد هر گونه امتدادی هستند زیرا آنها خط افق را در طول یک خط قطع نمی کنند.
روند: راستای یک ساختار خطی است در جهتی که آن ساختار به آن سمت شیب دارد. میل، مقدار شیب آن ساختار خطی است. برای مثال ۳۰ ، ۰۶۰ به این صورت هم نوشته می شود ۳۰ N60oE که روند و میل را مشخص می کند نشان دهنده خطی است که دارای میل ۳۰ درجه و روند ۰۶۰ است.
شایان ذکر است که خطوط قائم روند خاصی ندارد و روند یک ساختار خطی غیر افقی می بایست از یک مرجع (مثل شمال) به سمتی که خط میل دارد خوانده شود. بنابراین روندهای ۰۰۰ و ۱۸۰ درجه برای ساختار های خطی یکسان نیستند (تفاوت روند و امتداد). ساختار های خطی همچنین با زاویه پیچ (pitch) آن روی یک صفحه مشخص نیز تعریف می شود. روند هر خط در یک صفحه قائم از امتداد آن صفحه طبعیت می کند.
زاویه پیچ: زاویه حاده ای است که خط با امتداد صفحه ای که در آن قرار گرفته است می سازد. برای مثال یک پیچ ۴۰SW ( به صورت ۴۰ درجه از جنوب غرب خوانده می شود) به این معنی است که خط دارای زاویه پیچ ۴۰ درجه از ( نه به سمت ) جنوب غرب انتهای جنوب غربی خط امتداد صفحه ای است که خط در آن قرار گرفته است. لازم به ذکر است که زاویه پیچ عموما یک زاویه قائم یا افقی نیست مگر برای صفحات افقی و قائمی که حاوی عناصر خطی باشند. زاویه پیچ یک جایگزین برای روند و میل است، اگرچه گاهی تنها راه مفید برای اندازه گیری صحیح مشخصات یک خط است، بویژه زمانی که خط دارای میل زیادی است.
روش های برداشت اطلاعات بوسیله کمپاس:
برای برداشت اطلاعات بوسیله یک کمپاس دو روش عمده وجود دارد:
۱ ) روش مستقیم: در این روش بدنه کمپاس مستقیما با ساختار مورد نظر تماس داشته و اطلاعات دقیق برداشت می شود.
۲ ) روش غیر مستقیم: در این روش کمپاس با ساختار مورد نظر فاصله دارد و اطلاعات از راه دور برداشت می شود. به این روش نشانه روی می گویند، یعنی کاربر کمپاس بوسیله کمپاس به سمت سوژه مورد نظر نشانه رفته و اطلاعات مورد نظر خود را برداشت می کند. در این روش با توجه به موقعیت قرارگیری سوژه نسبت به کاربر از دو روش نشانه روی استفاده می شود:
در صورتیکه شیء مورد نظر در ارتفاع پایین تری نسبت به کاربر قرار گرفته باشد، می توان بازوی نشانه روی را به عنوان پایه در زیر درپوش کمپاس قرار داده و از شکاف بازو به پنجره نشانه روی و شیء نگریست و پس از تراز کردن تراز کروی، اطلاعات مورد نظر را برداشت نمود.
– اندازه گیری موقعیت ساختار های خطی
– اندازه گیری زاویه پیچ برای عناصر خطی
– اندازه گیری زوایای قائم، ارتفاع و فاصله
– اندازه گیری ضخامت حقیقی لایه ها
– اندازه گیری موقعیت صفحات
– بدست آوردن موقعیت یک خط مابین دو نقطه
– اندازه گیری موقعیت یک صفحه با تکنیک دو خط
– تعیین دو نقطه هم ارتفاع
– تعیین موقعیت با استفاده از کمپاس و نقشه
– اندازه گیری زاویه پیچ برای عناصر خطی
– اندازه گیری زوایای قائم، ارتفاع و فاصله
– اندازه گیری ضخامت حقیقی لایه ها
– اندازه گیری موقعیت صفحات
– بدست آوردن موقعیت یک خط مابین دو نقطه
– اندازه گیری موقعیت یک صفحه با تکنیک دو خط
– تعیین دو نقطه هم ارتفاع
– تعیین موقعیت با استفاده از کمپاس و نقشه
تعاریف:
وضعیت ساختارهای خطی و صفحه ای دارای دو مشخصه اصلی است: راستا و میل. “راستا” زاویه افقی بین یک خط و راستای مشخص است ( شمال یا جنوب ). یک “خط” یا تصویر افقی یک ساختار خطی شیبدار است یا یک خط افقی روی یک صفحه شیبدار.
میل: یک مشخصه عددی است یعنی فقط یک عدد است ( مثل ۰۴۵o یا N45oE). زاویه میل به عبارت دیگر زاویه قائم بین ساختار خطی یا صفحه ای و سطح افق است. به صورت قرار دادی زوایه میل را از افق به سمت پایین حساب می کنند یعنی ما زاویه یک ساختار نسبت به افق را به سمت پایین حساب می کنیم نه بالا، خصوصا وقتی که داده ها را بر روی نیمکره پایینی شبکه استریونت وارد می کنیم ( بلورشناسان از نیمکره بالایی نیز برای بلور ها استفاده می کنند). میل یک بردار است یعنی دارای دو مولفه می باشد: یک مقدارمیل (زاویه زیر سطح افق)و یک سمت میل(جهتی که ساختار صفحه ای به آن طرف شیب دارد مثل ۳۰o NW ) این در وضعیت عمومی است و دو مولفه یعنی راستا و میل در عناصر خطی و صفحه ای معانی متفاوتی پیدا می کنند. برای ساختار های صفحه ای مانند لایه بندی ) مرز های لایه ها )، گسل، فولیاسیون و عناصر صفحه ای، روند و میل به امتداد و شیب تبدیل می شوند که امتداد یک کمیت عددی و شیب یک کمیت برداری است.
امتداد: موقعیت یک خط افقی بر روی صفحه حاوی آن است. چون امتداد راستای یک خط افقی است می توان راستای هر یک از دو سمت آن را قرائت کرد. بنابراین ۰۰۰o و ۱۸۰oامتداد های مشابه هستند.
شیب: تمایل یک صفحه شیبدار است. برای ساختار های خطی مانند یک خط لولا، محور یا خطوارگی، ما از روند (trend) و میل (plunge) برای نشان دادن راستا و شیب استفاده می کنیم. شایان ذکر است که صفحات افقی فاقد هر گونه امتدادی هستند زیرا آنها خط افق را در طول یک خط قطع نمی کنند.
روند: راستای یک ساختار خطی است در جهتی که آن ساختار به آن سمت شیب دارد. میل، مقدار شیب آن ساختار خطی است. برای مثال ۳۰ ، ۰۶۰ به این صورت هم نوشته می شود ۳۰ N60oE که روند و میل را مشخص می کند نشان دهنده خطی است که دارای میل ۳۰ درجه و روند ۰۶۰ است.
شایان ذکر است که خطوط قائم روند خاصی ندارد و روند یک ساختار خطی غیر افقی می بایست از یک مرجع (مثل شمال) به سمتی که خط میل دارد خوانده شود. بنابراین روندهای ۰۰۰ و ۱۸۰ درجه برای ساختار های خطی یکسان نیستند (تفاوت روند و امتداد). ساختار های خطی همچنین با زاویه پیچ (pitch) آن روی یک صفحه مشخص نیز تعریف می شود. روند هر خط در یک صفحه قائم از امتداد آن صفحه طبعیت می کند.
زاویه پیچ: زاویه حاده ای است که خط با امتداد صفحه ای که در آن قرار گرفته است می سازد. برای مثال یک پیچ ۴۰SW ( به صورت ۴۰ درجه از جنوب غرب خوانده می شود) به این معنی است که خط دارای زاویه پیچ ۴۰ درجه از ( نه به سمت ) جنوب غرب انتهای جنوب غربی خط امتداد صفحه ای است که خط در آن قرار گرفته است. لازم به ذکر است که زاویه پیچ عموما یک زاویه قائم یا افقی نیست مگر برای صفحات افقی و قائمی که حاوی عناصر خطی باشند. زاویه پیچ یک جایگزین برای روند و میل است، اگرچه گاهی تنها راه مفید برای اندازه گیری صحیح مشخصات یک خط است، بویژه زمانی که خط دارای میل زیادی است.
روش های برداشت اطلاعات بوسیله کمپاس:
برای برداشت اطلاعات بوسیله یک کمپاس دو روش عمده وجود دارد:
۱ ) روش مستقیم: در این روش بدنه کمپاس مستقیما با ساختار مورد نظر تماس داشته و اطلاعات دقیق برداشت می شود.
۲ ) روش غیر مستقیم: در این روش کمپاس با ساختار مورد نظر فاصله دارد و اطلاعات از راه دور برداشت می شود. به این روش نشانه روی می گویند، یعنی کاربر کمپاس بوسیله کمپاس به سمت سوژه مورد نظر نشانه رفته و اطلاعات مورد نظر خود را برداشت می کند. در این روش با توجه به موقعیت قرارگیری سوژه نسبت به کاربر از دو روش نشانه روی استفاده می شود:
الف ) روش نشانه روی کمری:
این روش برای نشانه روی و برداشت اطلاعات نقاطی که بالاتر از کاربر هستند ( یعنی نقاطی که در ارتفاع بیشتری قرار دارند) استفاده می شود. در این روش کمپاس را در کف دست قرار داده و در حالیکه درپوش حاوی آینه نزدیک به بدن ما قرار دارد، تصویر شیء مورد نظر را در داخل آینه یافته و آن را با خط محور آینه و شکاف بازوی نشانه روی منطبق می کنیم و تراز کروی (چشم گاوی) را تنظیم کرده و اطلاعات مورد نظر خود را می خوانیم.
این روش برای نشانه روی و برداشت اطلاعات نقاطی که بالاتر از کاربر هستند ( یعنی نقاطی که در ارتفاع بیشتری قرار دارند) استفاده می شود. در این روش کمپاس را در کف دست قرار داده و در حالیکه درپوش حاوی آینه نزدیک به بدن ما قرار دارد، تصویر شیء مورد نظر را در داخل آینه یافته و آن را با خط محور آینه و شکاف بازوی نشانه روی منطبق می کنیم و تراز کروی (چشم گاوی) را تنظیم کرده و اطلاعات مورد نظر خود را می خوانیم.
ب) روش نشانه روی چشمی:
این روش برای سوژه هایی که هم ارتفاع یا پایین تر از کاربر قرار دارند کاربرد دارد. در این روش ابتدا بازوی نشانه روی را در امتداد بدنه کمپاس قرار داده و زائده انتهایی را بر بازو عمود می کنیم. درپوش کمپاس را در حالتی می گیریم که با بدنه آن زاویه ۳۰ تا ۴۰ درجه بسازد ( زاویه ای که بتوان از آینه صفحه مدرج را دید). حال کمپاس را روی دست گرفته و به سمت شیء نشانه می رویم، در حالیکه از روزنه دید به پنجره نشانه روی روی آینه و شیء نشانه رفته ایم،پس از حصول اطمینان از تراز بودن تراز کروی، اطلاعات مورد نظر را می خوانیم. هرچه دست کشیده تر باشد اطلاعات برداشت شده صحیح تر خواهد بود.
این روش برای سوژه هایی که هم ارتفاع یا پایین تر از کاربر قرار دارند کاربرد دارد. در این روش ابتدا بازوی نشانه روی را در امتداد بدنه کمپاس قرار داده و زائده انتهایی را بر بازو عمود می کنیم. درپوش کمپاس را در حالتی می گیریم که با بدنه آن زاویه ۳۰ تا ۴۰ درجه بسازد ( زاویه ای که بتوان از آینه صفحه مدرج را دید). حال کمپاس را روی دست گرفته و به سمت شیء نشانه می رویم، در حالیکه از روزنه دید به پنجره نشانه روی روی آینه و شیء نشانه رفته ایم،پس از حصول اطمینان از تراز بودن تراز کروی، اطلاعات مورد نظر را می خوانیم. هرچه دست کشیده تر باشد اطلاعات برداشت شده صحیح تر خواهد بود.
در صورتیکه شیء مورد نظر در ارتفاع پایین تری نسبت به کاربر قرار گرفته باشد، می توان بازوی نشانه روی را به عنوان پایه در زیر درپوش کمپاس قرار داده و از شکاف بازو به پنجره نشانه روی و شیء نگریست و پس از تراز کردن تراز کروی، اطلاعات مورد نظر را برداشت نمود.