چای با طمع خدا...!

wwwparvane

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]چای با طمع خدا...![/h]

اين سماور جوش است ، پس چرا مي گفتي
ديگر آن خاموش است؟
باز لبخند بزن
قوري قلبت را ، زودتر بند بزن
توي آن، مهرباني دم کن

بعد بگذار که آرام آرام

چاي تو دم بکشد.

شعله اش را کم کن.

دست هايت ، سيني نقره نور

اشک هايم ، استکان هاي بلور

کاش استکان هاي مرا ، توي سيني دلت مي چيدي

کاشکي اشک مرا ميديدي.

خنده هايت قند است.

چاي هم آماده ست.

چاي با طعم خدا

بوي آن پيچيده است، از دلت تا همه جا

پاشو مهمان عزيز

توي فنجان دلم

چايي داغ بريز

 

Similar threads

بالا