omid_jc
عضو جدید
سلام
فکر کنم این پایان نامه به کار شما مربوط باشه:
مدلسازي بسترهاي شبهمتحرك براي جداسازي پارازايلن از مخلوط ايزومرهاي زايلن, / مهدي فلاحجعفري؛ به راهنمائي : محمدعلي موسويان
پايان نامه (كارشناسي ارشد) -- دانشگاه تهران، دانشكده فني، 1378.
يكي از دشواريترين جداسازي، تفكيك ايزومرهاي زايلن ميباشد. با پيشرفت تكنولوژي ساخت غربالهاي مولكولي زئوليتي، جذب گزينش به عنوان يك راهكار مناسب براي اين منظور مطرح شد. يكي از موفقترين و در عين حال انعطافپذيرترين فرايندهاي جذب ، بسترهاي شبه متحرك هستند. در سال 1377، پروژه مطرح شده در اين پاياننامه، در پژوهشكده تكنولوژي و توسعه فرايندهاي پژوهشگاه صنعت نفت با اهداف زير تعريف شد. -1 شبيهسازي رفتار بستر شبيه متحرك نوع parex به منظور آشنايي با عملكرد اين فرايند و كسب آگاهيهاي لازم -2 زمينهسازي براي طراحي بهينه بستر شبه متحرك در پروژههاي بعد به اين منظور، مدلهاي گوناگوني مورد بررسي قرار گرفتند از آنجا كه هدف شبيهسازي رفتار بستر شبه متحرك بود، يك مدل كه با وجود استفاده از فرضيات سادهكننده مناسب ، نظير تعادلي بودن جذب ، خطي فرض كردن مقاومت انتقال جرم از فاز سيال توده به داخل جاذب و...، به خوبي قادر به پيشبيني رفتار بستر شبه متحرك در جداسازي آروماتيكهاي C8 بود، مورد استفاده قرار گرفت . ابتدا مدل مذكور با استفاده از روشهاي مختلف عددي براي شبيهسازي جذب سازندهاي سيستم C8 آروماتيك در فازهاي گاز و مايع، درون يك ستون منفرد جذب ، بكار برده شد. نتايج حاصله نشاندهنده حساسيت بالاي فاز گاز و حساسيت كم فاز مايع، به طول گام انتگرالگيري بودند. ضمن آنكه روش رانگ كوتا با حداقل دامنه خطا، بهترين روش براي حل اين سيستم تشخيص داده شد. سپس ، با دو روش متفاوت بستر شبه متحرك شبيهسازي شد كه نتايج هر دو روش يكسان و بيانگر صحت روشهاي به كار برده شده بود. مقايسه نتايج تجربي با نتايج حاصل از مدل، مهر تاييد ديگري بر انتخاب مناسب مدل روشهاي به كار رفته در حل آن بودند. در نهايت ، نتايج حاصل از مدل براي فاز گاز سيستم سه جزيي: پارازايلن، متازايلن و ايزوپروپيل بنزن (به عنوان دافع) در يك بستر شبه متحرك چهار ناحيهاي، متشكل از پنج قسمت ، مورد بررسي گرفتند. بررسيهاي انجام شده، نشانگر حساسيت بالاي سيستم به تغييرات طول بستر، زمان تغيير جريان و سرعت سيال در نواحي 2 و 3 (كه عمل جداسازي سازندهها از يكديگر را انجام ميدهند) بود. ضمن آنكه كمترين حساسيت مربوط به تغييرات قطر جاذب و سرعت سيال در نواحي 1 و 4 (كه عمل احياء جاذب و بازيابي دافع را انجام ميدهند) ميباشد.
فکر کنم این پایان نامه به کار شما مربوط باشه:
مدلسازي بسترهاي شبهمتحرك براي جداسازي پارازايلن از مخلوط ايزومرهاي زايلن, / مهدي فلاحجعفري؛ به راهنمائي : محمدعلي موسويان
پايان نامه (كارشناسي ارشد) -- دانشگاه تهران، دانشكده فني، 1378.
يكي از دشواريترين جداسازي، تفكيك ايزومرهاي زايلن ميباشد. با پيشرفت تكنولوژي ساخت غربالهاي مولكولي زئوليتي، جذب گزينش به عنوان يك راهكار مناسب براي اين منظور مطرح شد. يكي از موفقترين و در عين حال انعطافپذيرترين فرايندهاي جذب ، بسترهاي شبه متحرك هستند. در سال 1377، پروژه مطرح شده در اين پاياننامه، در پژوهشكده تكنولوژي و توسعه فرايندهاي پژوهشگاه صنعت نفت با اهداف زير تعريف شد. -1 شبيهسازي رفتار بستر شبيه متحرك نوع parex به منظور آشنايي با عملكرد اين فرايند و كسب آگاهيهاي لازم -2 زمينهسازي براي طراحي بهينه بستر شبه متحرك در پروژههاي بعد به اين منظور، مدلهاي گوناگوني مورد بررسي قرار گرفتند از آنجا كه هدف شبيهسازي رفتار بستر شبه متحرك بود، يك مدل كه با وجود استفاده از فرضيات سادهكننده مناسب ، نظير تعادلي بودن جذب ، خطي فرض كردن مقاومت انتقال جرم از فاز سيال توده به داخل جاذب و...، به خوبي قادر به پيشبيني رفتار بستر شبه متحرك در جداسازي آروماتيكهاي C8 بود، مورد استفاده قرار گرفت . ابتدا مدل مذكور با استفاده از روشهاي مختلف عددي براي شبيهسازي جذب سازندهاي سيستم C8 آروماتيك در فازهاي گاز و مايع، درون يك ستون منفرد جذب ، بكار برده شد. نتايج حاصله نشاندهنده حساسيت بالاي فاز گاز و حساسيت كم فاز مايع، به طول گام انتگرالگيري بودند. ضمن آنكه روش رانگ كوتا با حداقل دامنه خطا، بهترين روش براي حل اين سيستم تشخيص داده شد. سپس ، با دو روش متفاوت بستر شبه متحرك شبيهسازي شد كه نتايج هر دو روش يكسان و بيانگر صحت روشهاي به كار برده شده بود. مقايسه نتايج تجربي با نتايج حاصل از مدل، مهر تاييد ديگري بر انتخاب مناسب مدل روشهاي به كار رفته در حل آن بودند. در نهايت ، نتايج حاصل از مدل براي فاز گاز سيستم سه جزيي: پارازايلن، متازايلن و ايزوپروپيل بنزن (به عنوان دافع) در يك بستر شبه متحرك چهار ناحيهاي، متشكل از پنج قسمت ، مورد بررسي گرفتند. بررسيهاي انجام شده، نشانگر حساسيت بالاي سيستم به تغييرات طول بستر، زمان تغيير جريان و سرعت سيال در نواحي 2 و 3 (كه عمل جداسازي سازندهها از يكديگر را انجام ميدهند) بود. ضمن آنكه كمترين حساسيت مربوط به تغييرات قطر جاذب و سرعت سيال در نواحي 1 و 4 (كه عمل احياء جاذب و بازيابي دافع را انجام ميدهند) ميباشد.
پیوست ها
آخرین ویرایش توسط مدیر: