آغاز عکاسى در ايران به دوران قاجار و سلطنت ناصرالدينشاه باز مىگردد. از عکسهاى موجود از اين دوران مىتوان به راه و رسم زندگى سنتى آن زمان پى برد و تصاويرى که از ابنيه و عمارات آن دوران بهجا مانده براى مطالعات تاريخى قرن نوزدهم ايران ارزشى مستند دارد و در ضمن اطلاعاتى از نظام حکومتى دولت قاچار و سلسله مراتب آن براى ما به تصوير مىکشد.
در دوران قاجار پادشاهان يکى بعد از ديگرى تلاش کردهاند که از طريق توسعهٔ مبادلات فرهنگى و اقتصادى با غرب، کشور را از حالت انزوا بيرون آوردند.
عکاسان ايران در آن روزگار از سه گروع عمده تشکيل مىشدند: يک گروه عکاسانى بودند که کار تحقيق دربارهٔ تفاوتهاى فرهنگى و طبيعى اقوام مختلف را برعهده داشتند و به مؤسسات کاوشهاى علمى و جغرافيايى اروپا تعلق داشتند. گروه دوم عکاسان بومى بودند که کشفيات جديد فنى را براى سرگرمى و بدون هدف مشخصى تجربه مىکردند و سومين گروه عکاسان حرفهاى بودند که از راه فروش عکس کسب درآمد مىکردند.
اولين دستاندرکاران عکاسى در ايران، اروپائيانى از فرانسه، اتريش و ايتاليا بودند که در مدرسهٔ دارالفنون تهران تدريس مىکردند. مدرسهٔ فنى و حرفهاى دارالفنون براى تربيت افسران، مهندسان غيرنظامى و نظامي، پزشکان و مترجمان توسط اميرکبير تأسيس شد. ده سال بعد در سال ۱۸۶۰ م عکاسى نيز در برنامههاى دارالفنون افزوده شد.
احتمالاً اولين شخص خارجى که در ايران عکس را چاپ کرد، ژول ريشار فرانسوى بود که در حدود سالهاى ۱۸۴۶-۱۸۴۴ م به ايران آمد و دارالفنون به تدريس زبان فرانسه پرداخت. اولين مجموعه عکس از آثار تاريخى ايران توسط لوئيجى پِشِه (Luigi Pesce) سرهنگى از اهالى ناپل در مهاجرت به ايران تهيه شد. نسخهٔ دومى از اين مجموعه در همان سال تهيه و براى ويليام اول، پادشاه پروس فرستاده شد. مجموعهٔ اول احتمالاً در يک مجموعهٔ شخصى در رم بعدها يافت شده است. آلبوم ديگرى نيز که به موزهٔ متروپوليتن نيويورک اهدا شده و شامل ۷۵ قطعه عکس است، احتمالاً همان آلبومى است که براى پادشاه پروس ارسال شده بود. اين آلبوم در اصل متعلق به اردشير ميرزا، نوهٔ فتحعلىشاه بود. اهداکنندهٔ اين آلبوم معتقد است که پِشِه يکى از چند عکاسى است که آثارشان در آن مجموعه گرد آمده است.آلبوم متروپوليتن شامل موضوعات متعددى است.
سه پرتره از ناصرالدينشاه در جوانى و يک عکس گروهى در اين مجموعه وجود دارد. بيشتر تصاوير اين آلبوم نشاندهندهٔ معمارى آن روزگار است.
مقبره نادرشاه،عکاس:لوئيجى پيشه
از جمله کاخهاى تشريفاتي، مساجد و تکايا، دروازههاى شهري، عمارات دولتى و مسکوني، بقعهها، مقابر و پلها و اماکن تاريخى را مىتوان نام برد و نيز تصاويرى از نمايشهاى دربارى و مناسبتهاى مهم دولتى که نشانگر جلال و شکوه دربار قاجار است. اين آلبوم همچنين شامل دو تصوير از دو تابلوى نقاشى است: يکى پرترهاى از فتحعلىشاه و ديگرى يک سان نظامى است.
در اواسط سلطنت ناصرالدينشاه (۱۲۹۰-۱۳۰۰ هجرى قمري)، پس از سفر دوم شاه به فرنگ، بعضى همراهان شاه مختصر اطلاعاتى راجع به عکاسى بدست آوردند.
در بدو پيدايش عکاسي، محدوديتهاى فنى عکسبردارى موجب مىشد تا عکسبردارى از ابنيه و عمارات رونق پيدا کند. در ميان عکسهاى موجود در آلبوم ايتاليايى با امضاى پِشِه دو منظره از دروازههاى شهر، کاخ گلستان و نيز آثارى از ويرانههاى تختجمشيد و نقش رستم و طاق بستان با حال و هوايى شاعرانه وجود دارد. قديمىترين عکسهاى اين آلبوم بين سالهاى ۱۸۵۲تا ۱۸۵۵ گرفته شدهاند.
مجموعه عکس ديگرى که گوياى وضعيت زندگى در دوران قاجار است، متعلق به لوئيجى مونتابونه، عکاس مشهور تورنيو است. اين مجموعه شصت و دو قطعه عکس است که در سه آلبوم و در بخشهاى متفاوت گردآورى شده است. مونتابونه همراه يک هيئت سياسى به ايران آمده بود. ناصرالدينشاه بارها به وى لقب عکسباشى داد. عکسهاى او از مکانهاى تاريخى ايران در نمايشگاه جهانى هاريس (۱۸۶۷ م) به نمايش درآمد و نشان افتخار دريافت کرد.
گنبد سلطانيه، عکاس:لوئيجى مونتابونه
مسجد کبود تبريز ، عکاس:لوئيجى مونتابونه
عکسهاى وى سند تاريخى بىنظيرى است که گوياى وضعيت زندگى مردم و درباريان است. گرچه در اين عکسها زنان وجود ندارند، اما مردان طبقات مختلف اجتماع حضور مشخص دارند و سلسله مراتب اجتماعى آنها با چگونگى قرار گرفتن در تصوير کاملاً نشان داده شده است.
اولين عکاس ايرانى را ناصرالدينشاه مىدانند؛ البته با توجه به قديمىترين عکسهاى موجود در آلبوم ايشان به احتمال زياد مىتوان نتيجه گرفت که در آن زمان درباريان خود عکاسان چيرهدستى بودهاند؛ براى نمونه آقارضا از پيشخدمتان مخصوص شاه که عکاسى را در دارالفنون فرا گرفته بود، به مقام نخستين عکاسباشى منصوب شده بود.
تمايل واقعى شاه به ترويج عکاسى در ايران کاملاً بديهى است. در آن دوران تعدادى از محصلان مستعد دارالفنون براى کسب مهارتهاى فنى و اطلاعات هنرى به اروپا اعزام شدند، دوربينهاى عکاسى تنها در دسترس درباريان خاص که آشنا به فن عکاسى بودند و بيشتر آنها لقب عکاسباشى داشتند قرار مىگرفت.
آنچه از يادداشتهاى شخصى ناصرالدينشاه بدست آمده نشانگر آن است که وى با روشهاى علمى و فنى عکاسى و طرز کار دوربينهاى مختلف آشنا بوده است و اغلب از دوربينهاى بزرگ با سه پايه استفاده مىکرده است. قديمىترين عکسهاى ناصرالدينشاه عبارتست از پرترهاى که از خودش گرفته و پرترهاى تمام رخ از مادرش.
ناصرالدين شاه،66-1865 عکاس : ناصرالدين شاه
والده شاه
از عکاسان دربار بهجز آقا رضا مىتوان از عبدالله ميرزا قاجار نام برد. وى از دانشآموختگان دارالفنون بود و عکاسى را در فرانسه فرا گرفت. وى در آموزش عکاسى حرفهاى در ايران نقش مؤثرى برعهده داشت.
از اوايل سلطنت مظفرالدينشاه در ۱۳۱۴ قمرى عبداله ميرزا در بالاخانههاى دارالفنون عکاسخانه داير کرد و فن عکاسى را متداول کرد. بسيارى از عکاسهاى بعدى از شاگردان وى بودهاند. اين عکاسخانه تا اوايل مشروطيت داير بود و عکاس ديگرى کارهاى عکاسى دربارى را انجام مىداد، بنام ميرزا ابراهيمخان عکاسباشى که از خدمتگزاران دربار مظفرالدينشاه بوده است. معروف است که مظفرالدينشاه سخت شيفتهٔ عکاسى بود و خود عکاس آماتور بوده است.
در همان دورانى که ايرانيان سرگرم آموختن عکاسى بودند، خارجيان مقيم ايران و سياحان، مشغول عکاسى از فضاى شگفتانگيز پيرامونشان بودند.
برجستهترين و پرکارترين عکاس حرفهاى ايران در پايان قرن نوزدهم، آنتوان سوريوگين بود که سراسر ايران را زير پا نهاد و از مردم، مناظر، معمارى و اشياء عکسهاى زيادى گرفت. عکسهاى وى در سفرنامهها و داستانها فراوان مورد استفاده قرار مىگرفت بىآنکه نامى از وى برده شود. سوريوگين محيط خود را با ديد همه جانبهاى تصوير مىکرد. کارگاه وى درخيابان دولت در تهران قرار داشت و عکسهايش در نمايشگاه بروکسل در ۱۸۹۷ به کسب مدال طلا نايل شد. سوريوگين به کيفيت نور و تغييرات آن توجه خاص داشت و پيداست که اغلب عکسهايش را در اواسط روز مىگرفته است. وى اغلب فرد يا گروهى را در زمينهٔ عکسهايش قرار مىداد تا ضمن نشان دادن تاريخى بودن موضوع، مقياس را نيز ببينند، القاء نمايد.
يکى از تکنيسينهاى عکاسخانه عبداله ميرزا بنام ايوانوف که براى خود اسم ايرانى روسىخان را انتخاب کرده بود، پس از سفر به روسيه، با يکى از شرکتهاى لوازم عکاسى براى تهيه شيشه، کاغذ و مقواى عکاسى قراردادى منعقد نمود و در خيابان علاءالدوله عکاسخانهآى داير نمود. عکسهاى او همه مارک روسىخان دارند. در انقلاب مشروطه و چند سال بعد، اين عکاسخانه مرکز آزاديخواهان و اغلب عکسهاى آن مربوط به بزرگان مشروطه و مهاجرت و غيره بوده است. اين عکاسخانه تا سال ۱۲۹۹ هجرى شمسى داير بوده است. روسىخان با محمدعليشاه به اروپا رفت و کارهاى عکاسخانه توسط مهدى مصورالملک ادامه يافت و سپس تعطيل شد.
از شاگردان عبداله ميرزا دو نفر ديگر بنام ماشااله خان و خادم در اوايل سال ۱۳۰۰ شمسي، عکاسخانههاى ديگرى برپا کردند که هر دو در خيابان ناصريه بود، که عکسهاى ارزانترى مىانداختند.
با آغاز مشروطيت مردم تمايل داشتند چهرهٔ رهبران خود را مشاهده نمايند و رواج اينگونه عکسها مصداق اين تمايل است. بهتدريج ثبت چهرههاى معروف گسترش يافت. و با ايجاد تحولات مختلف، عکس از انحصار دربار خارج شد و موضوعات اجتماعى و واقعى موضوع عکاسى قرار گرفت.
مبناى کار نخستين عکاسان اروپايى توجه به فرم و اصول زيباشناختى بود اما عکاسان ايراني، اروپائيان را سرمشق خود قرار مىدادند. آنچه از روى آثار و نوشتههاى دوران قاجار بهدست آمده نشان مىدهد که ايران در اواخر قرن نوزدهم در حال دگرگونى بوده است و جامعهٔ سنتى ايران در تلاش براى انطباق خود با علوم و فنون و انديشههاى غرب به سر مىبرده است.
با آغاز مشروطيت زمينه براى عکاسى مطبوعاتى فراهم شد. از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ هـ . ش مطبوعات فعاليت وسيعترى يافتند و کاربرد عکس بيشتر شد و تحولات اساسى در عکسها ظاهر شد. عکسهاى اين دوران بسيار برجسته و متفاوت است. با کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هـ . ش مطبوعات مجدداً دچار رکود و رخوت شد و عکاسى در حاشيه قرار گرفت. عکسهاى دههٔ ۳۰ و ۴۰ بيشتر جنبهٔ تبليغاتى و رسمى داشتند. در اواخر دههٔ ۴۰ بهدليل ظهور و گسترش گرايشات هنرى و پيچيده شدن مبارزات سياسي، بهتدريج فضاى جديدى بوجود آمد که عکاسى را نيز متأثر ساخت.
بعد از اين دوران با پيشرفت تجهيزات عکاسى و گسترش فعاليت مطبوعات، عکس به عنصرى مهم و تأثيرگذار بدل گشت.
منبع:aftabir
در دوران قاجار پادشاهان يکى بعد از ديگرى تلاش کردهاند که از طريق توسعهٔ مبادلات فرهنگى و اقتصادى با غرب، کشور را از حالت انزوا بيرون آوردند.
عکاسان ايران در آن روزگار از سه گروع عمده تشکيل مىشدند: يک گروه عکاسانى بودند که کار تحقيق دربارهٔ تفاوتهاى فرهنگى و طبيعى اقوام مختلف را برعهده داشتند و به مؤسسات کاوشهاى علمى و جغرافيايى اروپا تعلق داشتند. گروه دوم عکاسان بومى بودند که کشفيات جديد فنى را براى سرگرمى و بدون هدف مشخصى تجربه مىکردند و سومين گروه عکاسان حرفهاى بودند که از راه فروش عکس کسب درآمد مىکردند.
اولين دستاندرکاران عکاسى در ايران، اروپائيانى از فرانسه، اتريش و ايتاليا بودند که در مدرسهٔ دارالفنون تهران تدريس مىکردند. مدرسهٔ فنى و حرفهاى دارالفنون براى تربيت افسران، مهندسان غيرنظامى و نظامي، پزشکان و مترجمان توسط اميرکبير تأسيس شد. ده سال بعد در سال ۱۸۶۰ م عکاسى نيز در برنامههاى دارالفنون افزوده شد.
احتمالاً اولين شخص خارجى که در ايران عکس را چاپ کرد، ژول ريشار فرانسوى بود که در حدود سالهاى ۱۸۴۶-۱۸۴۴ م به ايران آمد و دارالفنون به تدريس زبان فرانسه پرداخت. اولين مجموعه عکس از آثار تاريخى ايران توسط لوئيجى پِشِه (Luigi Pesce) سرهنگى از اهالى ناپل در مهاجرت به ايران تهيه شد. نسخهٔ دومى از اين مجموعه در همان سال تهيه و براى ويليام اول، پادشاه پروس فرستاده شد. مجموعهٔ اول احتمالاً در يک مجموعهٔ شخصى در رم بعدها يافت شده است. آلبوم ديگرى نيز که به موزهٔ متروپوليتن نيويورک اهدا شده و شامل ۷۵ قطعه عکس است، احتمالاً همان آلبومى است که براى پادشاه پروس ارسال شده بود. اين آلبوم در اصل متعلق به اردشير ميرزا، نوهٔ فتحعلىشاه بود. اهداکنندهٔ اين آلبوم معتقد است که پِشِه يکى از چند عکاسى است که آثارشان در آن مجموعه گرد آمده است.آلبوم متروپوليتن شامل موضوعات متعددى است.
سه پرتره از ناصرالدينشاه در جوانى و يک عکس گروهى در اين مجموعه وجود دارد. بيشتر تصاوير اين آلبوم نشاندهندهٔ معمارى آن روزگار است.
مقبره نادرشاه،عکاس:لوئيجى پيشه
از جمله کاخهاى تشريفاتي، مساجد و تکايا، دروازههاى شهري، عمارات دولتى و مسکوني، بقعهها، مقابر و پلها و اماکن تاريخى را مىتوان نام برد و نيز تصاويرى از نمايشهاى دربارى و مناسبتهاى مهم دولتى که نشانگر جلال و شکوه دربار قاجار است. اين آلبوم همچنين شامل دو تصوير از دو تابلوى نقاشى است: يکى پرترهاى از فتحعلىشاه و ديگرى يک سان نظامى است.
در اواسط سلطنت ناصرالدينشاه (۱۲۹۰-۱۳۰۰ هجرى قمري)، پس از سفر دوم شاه به فرنگ، بعضى همراهان شاه مختصر اطلاعاتى راجع به عکاسى بدست آوردند.
در بدو پيدايش عکاسي، محدوديتهاى فنى عکسبردارى موجب مىشد تا عکسبردارى از ابنيه و عمارات رونق پيدا کند. در ميان عکسهاى موجود در آلبوم ايتاليايى با امضاى پِشِه دو منظره از دروازههاى شهر، کاخ گلستان و نيز آثارى از ويرانههاى تختجمشيد و نقش رستم و طاق بستان با حال و هوايى شاعرانه وجود دارد. قديمىترين عکسهاى اين آلبوم بين سالهاى ۱۸۵۲تا ۱۸۵۵ گرفته شدهاند.
مجموعه عکس ديگرى که گوياى وضعيت زندگى در دوران قاجار است، متعلق به لوئيجى مونتابونه، عکاس مشهور تورنيو است. اين مجموعه شصت و دو قطعه عکس است که در سه آلبوم و در بخشهاى متفاوت گردآورى شده است. مونتابونه همراه يک هيئت سياسى به ايران آمده بود. ناصرالدينشاه بارها به وى لقب عکسباشى داد. عکسهاى او از مکانهاى تاريخى ايران در نمايشگاه جهانى هاريس (۱۸۶۷ م) به نمايش درآمد و نشان افتخار دريافت کرد.
گنبد سلطانيه، عکاس:لوئيجى مونتابونه
مسجد کبود تبريز ، عکاس:لوئيجى مونتابونه
عکسهاى وى سند تاريخى بىنظيرى است که گوياى وضعيت زندگى مردم و درباريان است. گرچه در اين عکسها زنان وجود ندارند، اما مردان طبقات مختلف اجتماع حضور مشخص دارند و سلسله مراتب اجتماعى آنها با چگونگى قرار گرفتن در تصوير کاملاً نشان داده شده است.
اولين عکاس ايرانى را ناصرالدينشاه مىدانند؛ البته با توجه به قديمىترين عکسهاى موجود در آلبوم ايشان به احتمال زياد مىتوان نتيجه گرفت که در آن زمان درباريان خود عکاسان چيرهدستى بودهاند؛ براى نمونه آقارضا از پيشخدمتان مخصوص شاه که عکاسى را در دارالفنون فرا گرفته بود، به مقام نخستين عکاسباشى منصوب شده بود.
تمايل واقعى شاه به ترويج عکاسى در ايران کاملاً بديهى است. در آن دوران تعدادى از محصلان مستعد دارالفنون براى کسب مهارتهاى فنى و اطلاعات هنرى به اروپا اعزام شدند، دوربينهاى عکاسى تنها در دسترس درباريان خاص که آشنا به فن عکاسى بودند و بيشتر آنها لقب عکاسباشى داشتند قرار مىگرفت.
آنچه از يادداشتهاى شخصى ناصرالدينشاه بدست آمده نشانگر آن است که وى با روشهاى علمى و فنى عکاسى و طرز کار دوربينهاى مختلف آشنا بوده است و اغلب از دوربينهاى بزرگ با سه پايه استفاده مىکرده است. قديمىترين عکسهاى ناصرالدينشاه عبارتست از پرترهاى که از خودش گرفته و پرترهاى تمام رخ از مادرش.
ناصرالدين شاه،66-1865 عکاس : ناصرالدين شاه
والده شاه
از عکاسان دربار بهجز آقا رضا مىتوان از عبدالله ميرزا قاجار نام برد. وى از دانشآموختگان دارالفنون بود و عکاسى را در فرانسه فرا گرفت. وى در آموزش عکاسى حرفهاى در ايران نقش مؤثرى برعهده داشت.
از اوايل سلطنت مظفرالدينشاه در ۱۳۱۴ قمرى عبداله ميرزا در بالاخانههاى دارالفنون عکاسخانه داير کرد و فن عکاسى را متداول کرد. بسيارى از عکاسهاى بعدى از شاگردان وى بودهاند. اين عکاسخانه تا اوايل مشروطيت داير بود و عکاس ديگرى کارهاى عکاسى دربارى را انجام مىداد، بنام ميرزا ابراهيمخان عکاسباشى که از خدمتگزاران دربار مظفرالدينشاه بوده است. معروف است که مظفرالدينشاه سخت شيفتهٔ عکاسى بود و خود عکاس آماتور بوده است.
در همان دورانى که ايرانيان سرگرم آموختن عکاسى بودند، خارجيان مقيم ايران و سياحان، مشغول عکاسى از فضاى شگفتانگيز پيرامونشان بودند.
برجستهترين و پرکارترين عکاس حرفهاى ايران در پايان قرن نوزدهم، آنتوان سوريوگين بود که سراسر ايران را زير پا نهاد و از مردم، مناظر، معمارى و اشياء عکسهاى زيادى گرفت. عکسهاى وى در سفرنامهها و داستانها فراوان مورد استفاده قرار مىگرفت بىآنکه نامى از وى برده شود. سوريوگين محيط خود را با ديد همه جانبهاى تصوير مىکرد. کارگاه وى درخيابان دولت در تهران قرار داشت و عکسهايش در نمايشگاه بروکسل در ۱۸۹۷ به کسب مدال طلا نايل شد. سوريوگين به کيفيت نور و تغييرات آن توجه خاص داشت و پيداست که اغلب عکسهايش را در اواسط روز مىگرفته است. وى اغلب فرد يا گروهى را در زمينهٔ عکسهايش قرار مىداد تا ضمن نشان دادن تاريخى بودن موضوع، مقياس را نيز ببينند، القاء نمايد.
يکى از تکنيسينهاى عکاسخانه عبداله ميرزا بنام ايوانوف که براى خود اسم ايرانى روسىخان را انتخاب کرده بود، پس از سفر به روسيه، با يکى از شرکتهاى لوازم عکاسى براى تهيه شيشه، کاغذ و مقواى عکاسى قراردادى منعقد نمود و در خيابان علاءالدوله عکاسخانهآى داير نمود. عکسهاى او همه مارک روسىخان دارند. در انقلاب مشروطه و چند سال بعد، اين عکاسخانه مرکز آزاديخواهان و اغلب عکسهاى آن مربوط به بزرگان مشروطه و مهاجرت و غيره بوده است. اين عکاسخانه تا سال ۱۲۹۹ هجرى شمسى داير بوده است. روسىخان با محمدعليشاه به اروپا رفت و کارهاى عکاسخانه توسط مهدى مصورالملک ادامه يافت و سپس تعطيل شد.
از شاگردان عبداله ميرزا دو نفر ديگر بنام ماشااله خان و خادم در اوايل سال ۱۳۰۰ شمسي، عکاسخانههاى ديگرى برپا کردند که هر دو در خيابان ناصريه بود، که عکسهاى ارزانترى مىانداختند.
با آغاز مشروطيت مردم تمايل داشتند چهرهٔ رهبران خود را مشاهده نمايند و رواج اينگونه عکسها مصداق اين تمايل است. بهتدريج ثبت چهرههاى معروف گسترش يافت. و با ايجاد تحولات مختلف، عکس از انحصار دربار خارج شد و موضوعات اجتماعى و واقعى موضوع عکاسى قرار گرفت.
مبناى کار نخستين عکاسان اروپايى توجه به فرم و اصول زيباشناختى بود اما عکاسان ايراني، اروپائيان را سرمشق خود قرار مىدادند. آنچه از روى آثار و نوشتههاى دوران قاجار بهدست آمده نشان مىدهد که ايران در اواخر قرن نوزدهم در حال دگرگونى بوده است و جامعهٔ سنتى ايران در تلاش براى انطباق خود با علوم و فنون و انديشههاى غرب به سر مىبرده است.
با آغاز مشروطيت زمينه براى عکاسى مطبوعاتى فراهم شد. از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ هـ . ش مطبوعات فعاليت وسيعترى يافتند و کاربرد عکس بيشتر شد و تحولات اساسى در عکسها ظاهر شد. عکسهاى اين دوران بسيار برجسته و متفاوت است. با کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هـ . ش مطبوعات مجدداً دچار رکود و رخوت شد و عکاسى در حاشيه قرار گرفت. عکسهاى دههٔ ۳۰ و ۴۰ بيشتر جنبهٔ تبليغاتى و رسمى داشتند. در اواخر دههٔ ۴۰ بهدليل ظهور و گسترش گرايشات هنرى و پيچيده شدن مبارزات سياسي، بهتدريج فضاى جديدى بوجود آمد که عکاسى را نيز متأثر ساخت.
بعد از اين دوران با پيشرفت تجهيزات عکاسى و گسترش فعاليت مطبوعات، عکس به عنصرى مهم و تأثيرگذار بدل گشت.
منبع:aftabir