الهه ی ناز
عضو جدید
«السلام علیک ایها النبی». سلام اول پیغمبر و نبی را احضار میکند،
یعنی سلول از حضور نبی پر میشود،
بین منِ معلق در فضای لایتناهی که به هیچ جاذبهای متصل نیستم درست مثل موشکی که رها کردهاند و این موشک از جاذبه زمین خارج شده اما هنوز جاذبه ماه یا خورشید شروع نشده است.
در بیوزنی است، در آنجا هم، در آن تنهایی نیز انسان معلق است.
اگر در آنجا بایستد در همان حالت میماند و حتی هیچ جاذبهای او را به طرف خودش نمیکشد.
در چنین حالتی یک مرتبه نبی در برابر انسان حضور پیدا میکند و انسان، آن انسان معلق رابطهای با نبی پیدا میکند.
نبی کیست؟
نبی منشأ ایدئولوژی من است،
یعنی همان که سرچشمه همه عقاید و افکار و اعتقاداتی است که من داشتهام و به خاطر همان عقاید به این سرنوشت افتادهام و در این سلول هستم و این شرایط را پذیرفتهام، و به این وضع افتادهام:
همه آن بدبختیها که بر سرم آمده، همین نبی آورده است. بنابر این نبی که سرچشمه همه اعتقادات و همه ایمان و همه پیوندها و احساسهای من است،در برابرم حاضر میشود.
من با اولین سلام، با مبدأ اعتقادی و فکریام رابطه برقرار میکنم.
حال ببینید که با همین ضرب اول، چقدر تنهایی شکسته میشود و رانده میشود.
همه آن بدبختیها که بر سرم آمده، همین نبی آورده است. بنابر این نبی که سرچشمه همه اعتقادات و همه ایمان و همه پیوندها و احساسهای من است،در برابرم حاضر میشود.
من با اولین سلام، با مبدأ اعتقادی و فکریام رابطه برقرار میکنم.
حال ببینید که با همین ضرب اول، چقدر تنهایی شکسته میشود و رانده میشود.
اصلاً خلاء پر میشود،
پر میشود از بهترین و خوبترین
چیزها، که رهبر فکری من باشد،
آن کسی که اصلاً تمام احساسات و اعتقادات و ارزشها و مقدسات مرا میسازد.
آن کسی که اصلاً تمام احساسات و اعتقادات و ارزشها و مقدسات مرا میسازد.
پس سلام اول یک رابطه اعتقادی است.
ادامه دارد...