دلم برای خودم تنگ میشود...

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

habibmp52

عضو جدید
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم
دلم برای آن همه صفا و یکرنگی بچه های معصومی که در سال اول خدمتم در کلاس درس،داشتند تنگ شده.دلم بای مبصر کلاس که ورودم را به بچه ها اطلاع می داد،تنگ گردیده.دلم برای آن همه خلوص و صفا و یکرنگی طفلکان بچه های لب مرز تنگ شده.آرزو میکنم روزی همانند آن ایام باز تکرار شود تا خلوصی دوباره.....
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای سفر به گذشته نیازی به ماشین زمان ندارم …
منِ خسته با یک نخ سیگار و چند پک عمیق ، هر روز به گذشته سفر میکنم !
 

رخساره جون

عضو جدید
چندوقتیست خودم شده ام
هرکسی را نگه نداشتم اینبار خودم را به هر قیمتی هم شده رها نخواهم کرد...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چقدر خوشحــ ــال بود شیطــ ــان وقتے سیبــ را چیدم …
گمان مے کرد فریب داده استــ مرا
نمے دانستــ تو پرسیده بودے :
مرا بیشتر دوستــ دارے یا ماندن در بهشــ ــتــ را
 
  • Like
واکنش ها: A.8

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ﻻﯾﻖ ﺗﻮ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺟﺰ ﺁﻧﮑﺴﯽ ﮐﻪ:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ!
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﯿﻨﺪ!
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺣﺲ ﮐﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻟﻤﺴﺖ ﮐﻨﺪ!
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﺩ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ!
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﺭﺍﯾﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺎﺯﺍﺭﺩ!
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺨﻨﺪﺍﻧﺪ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﺪ!
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺪﺍﺭﺩ...
دوست من همیشه ﺳﺎﺩﻩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ...
ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﮑﻦ ﺍﺯﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺍﺵ ﻣﯽﮐﻨﯽ !
ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺧﻢ ﺯﺩﻧﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺷﺎﻫﺮﮒ ﺣﯿﺎﺗﺖ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﯾﺎﻓﺘﯽ !
ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ :
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﺭﺯﺵ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ …
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ!
 

مریم.س

عضو جدید
کاربر ممتاز

دلم واسه خودم تنگ شده.....

امیدوار بودم بتونم با نوشتن بعضی خاطره ها رو پاک کنم ولی نشد

بعضی وقتا ته دلم خالی میشه از این همه ....بیخیال

چقدر خودمونو غریب حس میکنیم وقتی از اعماق وجودمون مینویسیم ولی کسی نیست بگه من میفهممت.بگه آره حق داری....
بیخیال..
دنبال ی مطلب میگشتم تا کپی پیس کنم ولی گفتم بذار ببینم دستم به چی میری.بذار یبار حرف دلمو بنویسم...

دلم واسه خودم تنگه..آخی چقد زود بزرگ شد این دل

چقدر زود خیلی چیزا رو یاد گرفت

اصلن بچگی نکرد این دل......
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مرا با حقیقت بیازار...

ولی با دروغ آرام نکن
 
Similar threads

Similar threads

بالا