ممنون از حضورتخیلی قشنگ بود ممنونم
ممنون از حضورتخیلی قشنگ بود ممنونم
زیبا بودزندگی همیشه عاشقیست ولی وقتی کسی از عشق تهی شد بهتر هست ارام بنشیند به تردد ادمها نگاه کند و لبخند بزند
گاهی حتی حسودی کند به کسانی که عاشق اند یا کسی عاشقشان هست
اما خودش تنها به نقطه ای نامعلوم خیره میشود زندگی را لبخند باید زد اما گاهی تمام سیلهای اشکت ارامت نمیکند پس تنها و بی صدا بگو به درود زندگی میخواهم کمی استراحت کنم اخر دیگر هیچ چیز مفهوم زیبایی ندارد همه چیز نا زیبا شده
امید که روزی دوباره زندگی زیبا شود برایم نه اینگونه سیاه و تلخ
سلامسلام
مرسی دوست عزیزم قشنگ بود
روزی به دنیای پا میگذاری ...
همه مشتاق دیدار تواند همه لحظه شماری میکنند برای دیدنت ... از مادر که تو رادر وجود خودش پرورش داده تا پدر که تو از اویی و نزدیکانت تا آشنایان و همسایه ها و...
تو به دنیا می آیی و اشتیاق همه برای دیدنت ادامه دارد ... اما هیچ اشتیاقی مثل اشتیاق اول نیست
در زندگی چیزهای زیادی را تجربه میکنی ... اولین دوست .... اولین روز رفتن به مدرسه ... اولین نمره بیست .... اولین بار که جایی را میبینی .... اولین شیطنت ... اولین دروغ .... اولین گناه .... اولین کار خوب .... اولین بار که رانندگی میکنی .... اولین بار که خودت تنها سفر میکنی و خیلی از این اولین های متفاوت...
تو هیچوقت از این کارها خسته نمیشوی ولی هیچوقت لذتشان اندازه بار اول نیست.....
اما این قاعده زنجیره ای روزی پاره می شود .... روزی میرسد که اتفاقی در وجودت می افتد .... عشق ... عاشق شدن ....
هرروزکه میگذره ... هر ساعت که میگذرد ... هر لحظه که میگذرد .... اشتیاق تو در این حس بیشتر می شود ....
ازدیدنش ... ازصحبت کردن با او .... از بودن با او .... ازخندیدن ... از گشتن .... ازماندن .... از زندگی کردن .... از هیچ چیز خسته نمیشوی .... خسته که نمیشوی به کنار بیشتر اشتیاق پیدا میکنی .....
عشق به اینجا ختم نمی شود..... عشق تمام دنیایت ... تمام وجودت .... تمام افکار و احساساتت را به قاعده خود بر میگرداند.....
تو زمانی از انجام کارهای تکراریت خسته میشدی .... اشتیاقی برایت باقی نمی گذاشت .... اما وقتی عاشق میشوی تمام آن کارها هم برایت شوقی دوباره دارد وقتی که با او هستی انجام تمام کارها برایت لذت بخش می شود حتی اگر بارها آن کار را انجام داده باشی.....
اول دوست داشتی عاشقش باشی ... وبعد از گذشت زمان .... احتیاج داری که عاشقش بمانی ..... معتادش میشوی ... اعتیادی بی ضرر و پر سود.....
این قاعده عشق است با وجود تو....
اما شاید روزی برسد ..... روزی برسد که اتفاقی بی افتد ... هر اتفاقی .... و تو بی عشق شوی..... و همین برای تو بس....
عشق همه چیز تو شده بود.....
اگر هر کدام از کارهای اولین باری را دیگر انجام ندی ... اولین جایی که رفتی دیگر نتوانی بری جای دیگری جایگزین میکنی ... اما برای عشق چطور ؟؟؟؟
وقتی عشقت را از دست بدی دیگر جایگزینی ندارد.....
چیزی که توی تمام زندگیت سلطه داشت و زندگیت را آنطوری چرخاند که خواست حالا دیگر نیست ... زندگیت پیچیده میشود چون چیزی که آنرا به این روز انداخته بود و هدایت میکرد دیگر نیست .... دیگر سکان زندگیت بدون سکاندار مانده و تو مات و مبهوت در میان طوفان زندگی فقط سوار بر کشتی خالی از انسان هستی ... کشتی که در امواج خروشان زندگی به سخره بزرگ شکست برخورد کرده و چیزی ازش نمانده
و زندگی ادامه دارد.....
اگر کسی میتواند ادامه زندگی را بنویسد برای خود بنویسد .... بعد از اینهمه اتفاق اگر ادامه زندگی امکان دارد بنویسد .... زندگی صرفا زنده بودن نیست .... نفس کشیدن نیست .... زندگی زندگی کردن است .....
و زندگی ادامه ...
ممنوننوشتت قشنگ بود دانه جو اما فقط قشنگ بود وگرنه به نظر من اینایی که تو گفتی همه برای یک زندگی محدود و زمینی هستش.اگر به زندگی ابدی و آسمونی نگاه کنی و هدفت اون باشه و عشقت عشق زمینی نباشه هیچوقت از دستش نمیدی و زندگی همیشه ادامه داره و هیچوقت تموم نمیشه
ممنون ازتممنون عزیزم قشنگ نوشتی ولی به نظر من به خود آدم بستگی داره همه چیز.... ما خودمونیم که تصمیم میگیریم وابسته بمونیم یا نه
دلتنگ باشیم یا نه
عاشق بشیم یا نه
حتی کنترل احساس و عقلمونم دست خودمونه
فقط یه تلقین کوچیک لازمه......!
امتحان کن..... من امتحان کردم
ممنون ازتمیسیییییییییییییییییییییییی
thanks
ممنون عزیزم قشنگ نوشتی ولی به نظر من به خود آدم بستگی داره همه چیز.... ما خودمونیم که تصمیم میگیریم وابسته بمونیم یا نه
دلتنگ باشیم یا نه
عاشق بشیم یا نه
حتی کنترل احساس و عقلمونم دست خودمونه
فقط یه تلقین کوچیک لازمه......!
امتحان کن..... من امتحان کردم
ممنون به خاطر حضورتخیلی قشنگه......
دلم میخواد دربارش حرف بزنم ولی بیخیال!
ممنون عزیزم.
....خوبه عزیزم مقسیییییییی
صد در صد همینطوره...... دخترا بدون احساساتشون نمیتونن زندگی کنناحساسات دخترا از ندای وجدانشون هم قویتره!
تا حالا ندیدم دختری بین عقل و احساساسش، عقلش را انتخاب کند!
ممنونمچه ها زيباترين شعري كه من
خوانده ام، لبخند زيباي شماست
در خيالم بهترين آوازها
خنده و فرياد و غوغاي شماست
بچه ها وقتي كه بازي مي كنيد
قلب من هم با شما پر مي كشد
توي خانه،توي كوچه،در كلاس
هركجا در جمعتان سر مي كشد
آرزويم بچه ها،اين است اين
كاش مي شد باز كودك مي شدم
مي دويدم با شما در كوچه ها
كاش مي شد باز كوچك مي شدم
بچه ها در آسمان شعر من
مثل خورشيدي هميشه روشنيد
يادتان از من نخواهد شد جدا
چون شما سرچشمه شعر منيد
آرزوي هر شب و روز من است
شادي امسال و هر سال شما
بچه ها زيباترين شعري كه من
گفته ام در زندگي مال شما
خیلی قشنگ بود ممنونم
درسته...به شرط اینکه خراب نشهصد در صد همینطوره...... دخترا بدون احساساتشون نمیتونن زندگی کنن
دختری که احساسات دخترونه نداشته باشه احساس خلا میکنه!
ولی من منظورم نادیده گرفتن احساسات نبود. اینکه تو با اون حس قشنگی که داری تصمیم بگیری خوشحال باشی
احساست بهت بگه دلتنگی چقد قشنگه!!
به آینده فک کنی و اونو حسش کنی.... دنبال احساسات بیشتر باشی
عقل و جایگزین احساست نکنی ولی اجازه بدی کمکت کنه.... این به نظر من یه زندگی آروم و شاده